وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
مائـیــم گــدای حـضـرت معصومه محتــاج عطای حضرت معصومه همراه رضا ز دیده خون میریزیم در روز عزای حضرت معصومه ********************* آمــد ز مدینه تا که در قــم بــاشد در مـمـلـکـت امــام هـشـتــم باشد یعنی که خدا نخواست تا مرقد او مانند مــزار فــاطـمـه گــم بــاشد ********************* در سَر هــوس دیــدن دلبــر دارد بر سـیــنــۀ خود داغ بـرادر دارد افســوس که تا دیــار ســاوه آمــد دیگــر نـتــوانست قــدم بـــردارد ********************* زخمی به جگر داشت ودر تب میسوخت از داغ بــرادرش مـرتـب میـسـوخت هر جــا که سَـرِ دردِ دِلش وا می شد میگفت: امان ازدل زینب...میسوخت ********************* با ناله دو چشمان تــرش را وا کـرد تا سِیر کند دور و برش را، وا کرد نــومــیــد ز دیــدن بـــرادر بـــود و با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد ********************* او خواهر یک امام بود و زینب!... او شــاهد احترام بــود و زینب....! که راهــی شهر شــام بود؟ و زینب در مجلسی از حـرام بود؟ و زینب... |